92/4/18
9:25 ع
* آقای دکتر قلی نیا، برای شروع خواهش میکنیم، خودتان را بیشتر معرفی کنید؟
بنام خدا، بنده جواد محمد قلینیا هستم و متولد تابستان 1353. زادگاه بنده نیز شهرستان رودسر، شرقی ترین شهر استان گیلان است. متاهلم و تحصیلاتم دکتری ترویج و آموزش کشاورزی ـ دکتری تخصصی ph.D ـ است.
* آقای دکتر خیلی تلگرافی یا به قول امروزیها ام. پی. تری پاسخ دادید. اگر ممکن است از شرایط خانوادگی خودتان بیشتر بگویید؟
خانواده بنده، خانوادهای فرهنگی بوده و پدرم بازنشسته آموزش و پرورش است. خانوادهام نیز خانوادهای با گرایشات مذهبی و نسبتا سنتی هستند.
* مجددا خواهش میکنیم اگر امکان دارد، توضیحات بیشتری به سوالات بدهید؟
جواب باید در خور و اندازه سوال باشد. اگر توضیحات بیشتر در خصوص هر یک از سوالات دارید، بفرمایید، در خدمت هستم.
* دکتر قلینیا، در خصوص رشته تحصیلی خودتان و شرایط تحصیل در دانشگاه برایمان بگویید؟ ترویج و آموزش چه رشتهای است؟
همانطور که گفتم رشته تحصیلی بنده ترویج و آموزش کشاورزی است. این رشته از نظر ماهیت بین رشتهای است و ترکیبی از رشتههای جامعه شناسی، برنامهریزی آموزشی، مدیریت، اقتصاد و برنامهریزی منطقهای میباشد که میتواند در حوزههای گوناگون خدمات رسانی کند. ترویج و آموزش بر این اساس،وظیفه مند به خدمات رسانی در محیطهای روستایی و کشاورزی، محیطهای شهری محروم و نواحی از این جنس میباشد. غالبا بدلیل وجود پسوند کشاورزی، برداشت عامه این است که این رشته صرفا با کاشت، داشت و برداشت محصولات کشاورزی سر و کار دارد. در حالی که وظیفه اصلی این رشته، توسعه منابع انسانی، توانمند سازی بهرهبرداران در حوزههای فنی و مدیریتی، مددکاری اجتماعی و در کل به زیستی است. فارغ التحصیلان رشته ترویج و آموزش کشاورزی بدلیل قابلیتهای اکتسابی ارایه شده در رشته، قادرند در طیفی از فعالیتهای مددکاری اجتماعی تا مهندسی صنایع ـ زیر بخش مطالعات اجتماعی و اقتصادی ـ فعالیت نمایند. بر این اساس است که شما میتوانید شاهد حضور فارغ التحصیلان این رشته در حوزههای گوناگون فعالیتی و سمت های گوناگون در بخشهای دولتی و خصوصی باشید. برای شما شاید جذاب باشد که بدانید رشته دکتر رفیع پور جامعه شناس معروف دانشگاه شهید بهشتی نیز ترویج و آموزش کشاورزی بوده است. مصادیق عدیده ای از فارغ التحصیلان این رشته استاندار، فرماندار، شهردار، روسای پژوهشکده در آموزش و پرورش، معاون وزیر در وزارتخانه های گوناگون عمرانی و سیاسی و غیره شده اند. بخش اعظم این توانمندی ها نیز برگرفته از قابلیت های رشته بوده است.
از نظر تحصیلات شخصی، بنده مقطع کارشناسی را در دانشگاه شهید چمران اهواز گذراندهام و علاوه بر گروه آموزشی که در آن تحصیل میکردم در بین رتبه اولهای سایر دانشگاه های کشور در رشته خودم نیز رتبه اول گردیده و در سال 1375 فارغ التحصیل شدهام. کارشناسی ارشد را در دانشگاه تهران در سال 1377 به اتمام رساندم و دوره دکتری را در سال 1384 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، سپری کردهام.
*حضرتعالی بیان کردید که بخشی از کارکردها و خدمات ارایه شده توسط متخصصین حوزه ترویج و آموزش کشاورزی، مددکاری اجتماعی در محیطهای روستایی و محیطهای شهری محروم و همچنین افراد نیازمند خدمات خاص حمایتی است. تقاضا داریم مصادیقی از این نوع خدمات رسانی را بیان فرمایید؟
اگر بشکل عام قصد پاسخ به سوال شما را داشته باشم، باید به عرض برسانم که نمونههای بارز خدمات رسانی همگرا با حوزه بهزیستی را می توان در غالب کتاب های تخصصی رشته ترویج جستجو کرد. اما اگر بخواهم بشکل خاص با تاکید بر خدمات رسانی به معلولین بحث کنم، توجه شما را به آثار تولید شده توسط جناب آقای دکتر اسماعیل شهبازی، دکتر عباس نوروزی و جناب آقای غلامحسین صالح نسب که از فعالات علمی رشته هستند، جلب میکنم. ناگفته نماند که در آخرین کنگره ملی ترویج و آموزش کشاورزی، بهزیستی به نمایندگی بنده، دارای یک پنل تخصصی بوده و در قطعنامه پایانی کنگره نیز، بندهایی به این مهم اختصاص یافته است.
اما در بعد مصداق آوری عملی، توجه به چند نکته جالب توجه خواهد بود. اول اینکه قدمت خدمات رسانی رسمی توسط رشته ترویج و آموزش کشاورزی بیشتر از مددکاری اجتماعی در کشور است. حتی به جرات میتوانم بیان کنم که در برخی حوزهها نظیر اعتبارات خرد، توانمند سازی زنان، شیوهها و الگوهای مشارکتی، ارزیابیهای سریع، سازمانهای مردم نهاد با تاکید بر C.B.R ها و مواردی همانند جای دارد جریان علمی و عملی استفاده از تجارب رشته ترویج و آموزش کشاورزی، برای حوزه بهزیستی تعریف گردد.
اینکه ما حصاری به اسم رشته یا حوزه فعالیتی به دور خودمان بکشیم و قسم یاد کنیم که حوزه خدمات رسانی بهزیستی تنها در این محدوده تعریف میشود، تنها میتواند ناشی از نوعی تفکر سهل انگارانه باشد. چرا که در رویکرد نوین به علم، محدوده وجود دارد ولی خط مرزی خیر، تخصص وجود دارد ولی انحصار خیر، حوزه فعالیتی وجود دارد ولی محدود سازی آن به یک رشته خاص خیر.
* از اینکه همکاری کردید و توضیحات کافی به سوال دادید از شما سپاسگزاریم. درخواست بعدی ما این است که توضیحاتی در خصوص سوابق کاری و حرفهای خودتان بدهید. اگر ممکن است حوزههای گوناگون را بشکل تفکیک شده بیان نمایید؟
اگر سوابق کاری و حرفهای را شامل سوابق اجرایی، تحقیقاتی و پژوهشی، آموزشی و تدریس در دانشگاه و دستگاه های اجرایی بدانیم، بطور خلاصه به موارد زیر میتوانم اشاره داشته باشم.
ـ در خصوص اهم سوابق اجرایی میتوانم عرض کنم که بنده افتخار همکاری چندین ساله در سمت کارشناس مطالعات با وزارت جهاد سازندگی را داشتهام، همچنین کارشناسی مسئول خصوص سازی ترویج در وزارت کشاورزی، بورس دوره دکتری وزارت جهاد کشاورزی، امین تحقیقات سازمان نهضت سواد آموزی، مشاور معاون وزیر در وزارت تعاون، مشاور رئیس سازمان بهزیستی و مشاور رئیس سازمان و سرپرست بهزیستی استان تهران بودهام. علاوه بر این موارد میتوان سوابق مدیریتی و همکاری با مهندسین مشاور و شرکتهای دانش بنیاد و مطالعاتی گوناگون را نیز اضافه نمود.
ـ از بعد تحقیقاتی و پژوهشی مولف و مترجم چندین جلد کتاب، مدیر پروژه و مجری بالغ بر 50 طرح تحقیقاتی در وزارتخانههای گوناگون و سازمانها و شرکت های تابعه آنها همانند وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزارت جهاد سازندگی، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت نفت، وزارت راه و ترابری، سازمان تربیت بدنی و ورزش و مواردی دیگر هستم. بالغ بر 50 مقاله چاپ شده در مجلات علمی ـ پژوهشی و علمی ـ ترویجی داخلی و خارجی (معتبر و مورد تایید وزارت علوم تحقیقات و فناوری) دارم. بالغ بر 30 مقاله و سخنرانی در سمینارها و نشستهای علمی کشور را داشتهام.
ـ از بعد آموزشی و تدریس در دانشگاه و سازمانهای خصوصی و دولتی میتوانم به عرض برسانم که از سال 1379 تدریس در دانشگاه آزاد را در مقطع کارشناسی شروع کردم و از سال 1386 به بعد صرفا در مقطع تحصیلات تکمیلی درس میدهم. اصلیترین دروسی که در دانشگاه ارایه میدهم شامل آمار و روش تحقیق، اصول و مبانی برنامهریزی راهبردی، برنامهریزی ترویجی و آموزشی، مقاله نویسی علمی و فنی، سناریوسازی و دروسی از این جنس است. از نظر سوابق آموزش و تدریس دورههای ضمن خدمت و سخنرانیهای علمی در دستگاه های گوناگون، دارای سوابق همکاری با بانک کشاورزی، بانک مسکن، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و برق منطقهای، سازمان بنادر و کشتیرانی،نهضت سواد آموزی، دانشگاه شهید بهشتی، سازمان بهزیستی و وزارت آموزش و پرورش مواردی همانند می باشم. تاکنون نیز استاد راهنما، مشاور و داور بالغ بر 30 پایان نامه تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای گوناگون دولتی و آزاد بودهام( دولتی، پیام نور،واحدهای گوناگون دانشگاه آزاد، مرکز آموزش مدیریت دولتی و غیره).
ـ از نظر عضویت در تشکلها و سازمانهای تخصصی مردم نهاد میتوانم به سوابقی نظیر عضویت بالغ بر 12 سال در بسیج اساتید دانشگاه، نائب رئیس شورای انجمنهای علمی ایران، خزانه دار شورای انجمنهای علمی ایران، عضو هیات مدیره انجمن علمی ترویج و آموزش، عضو انجمن علمی حمل و نقل ریلی، عضو نظام مهندسی و غیره، اشاره داشته باشم.
* آقای دکتر قلینیا با این حجم رزومهای و حوزهای کاری، بنظر میرسد که شما دامنه وسیعی از فعالیتها را تجربه نمودهاید و در خصوص چنین حجمی از تجارب کاری میتوان دو نوع قضاوت نمود. اول اینکه شما فردی سطحی بودهاید که تنها حوزههای کاریتان را تغییر دادهاید و دوم اینکه شما فردی پرتلاش بودهاید که شب و روز متمرکز بر کار تخصصی بوده است. در هر دو صورت سوالها این است که چرا این حجم زیاد کار؟ و چرا به این میزان تمایل به تغییر؟
از اینکه بدون تعارف با بنده صحبت کردهاید و سوال خودتان را بشکلی شفاف طرح نمودید از شما ممنون بوده و تشکر میکنم. برای جواب به سوال شما از دو منظر توسعه علم و منظر حوزههای علمی همبند، باید اقدام به کنشکاش در پاسخ کرد. بعضی از دوستان فکر میکنند که توسعه علم، تنها از راه توسعه رشتهای علم حادث و حاصل میشود یعنی چنانچه یک فرد در یک رشته خاص متمرکز شود، میتواند به سطح دانش مطلوب رشته دسترسی پیدا کند. در حالیکه همه میدانند این شیوه نگریستن به مسئله تنها شرط لازم بوده و شرط کافی نیست. توسعه علم از راه توسعه رشتهای، توسعه حوزه فناوری و کاربرد علم و توسعه نهاد ـ نهادگرایی علمی و تخصصی ـ حاصل و حادث میشود. حصول به این سطح نیز بدون ورود و تلاش در سطوح مورد اشاره، برای هیچکس امکان پذیر نبوده و نیست و بنده نیز از این قاعده مستثنی نخواهم بود.
دومین منظری که قصد دارم بر اساس آن اقدام به توجیه کار کنم، رشته تحصیلی من و ماهیت چند رشتهای بودن آن است که بنده را ناگزیر به پرداختن همزمان و ترکیبی به زیر بخشهای تخصصی نموده است.
حال سوال متقابل من از شما این است که آیا استفاده برنامهریزی شده از چنین قابلیتی و همچنین ترسیم چنین نقشه راهی را میتوان بعنوان پرش از یک حوزه علمی به حوزه علمی دیگر و یا سطحی نگری در کار نامید؟ مسلما پاسخ شما نیز منفی است.
* نحوه آشنایی و ورود شما به سازمان بهزیستی به چه صورتی بوده است؟
آشنایی بنده با برخی از خدمات ارایه شده توسط سازمان بهزیستی به سالهای بسیار دور و علاقه و فعالیت یکی از آشنایان در این حوزه بر میگردد. زمانی که بنده جوانی بیش نبوده و در حال گذراندن تحصیلات دانشگاهی در مقطع کارشناسی بودم. توضیحات آن دوست بزرگوار در آن دوران، حداقل تاثیرات عاطفی را در روحیه بنده بجای گذاشت و تمایل به خدمت صادقانه به گروه معلولین را در من بیدار کرد.
اما آشنایی نظام مند و سازمانی بنده با حوزه سازمان بهزیستی به حدود 5-4 سال قبل و به دورههای آموزش ضمن خدمتی بر میگردد که بعنوان مدرس در خدمت دوستان و همکاران عزیزمان در سازمان بهزیستی بودهایم. تا جایی که یاد دارم، دورههایی که در استانهای یزد، اردبیل، هرمزگان و غیره برگزار شد، نمونههایی از این دورههای آموزش بوده است. از حدود دو سال و اندی پیش نیز توفیق حضور پر رنگتر و مستمر در سازمان بهزیستی در سمت مشاور برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست محترم سازمان را داشتهام که تاکنون نیز ادامه دارد. در اواخر سال 1391 تا اواخر خرداد ماه 1392 نیز در نقش مشاور رئیس و سرپرست بهزیستی استان تهران فعالیت نمودهام. در واقع خدا توفیق داد که هم سطوح ستادی و هو سطوح عملیاتی سازمان را از نزدیک تجربه کرده و به اندازه خودم نقش آفرین باشم.
* میتوانم این سوال خصوصی را از شما بپرسم که رویکرد و تمایلات فردی شما برای همکاری با سازمان بهزیستی در آینده به چه صورتی میباشد؟
سوالی بسیار کلی از بنده پرسیدهاید. مثل همان طنز و جک معروف که می گویند از یک کامپیوتر پرسیده شد دیگه چه خبر؟ و یا از یک مدیر بخواهید که تضمین صد در صدی برای موفقیت سازمان تحت امر خود بدهد. بهتر میبود که از بنده میپرسیدید که آیا همکاری با سازمان بهزیستی را دوست دارید یا خیر؟
بنده با توجه به نوع روحیات، حوزه تخصصی فعالیت و تجارب بدست آمده، بنوعی علاقه مندی درونی و حجت شرعی برای همکاری با سازمان بهزیستی در هر موقعیتی که باشم، رسیدهام. سازمانی که خدمت در ان در شرایط حاضر نوعی تکلیف شرعی نیز محسوب میشود. در یک کلام میتوانم بگویم که خدمت در این سازمان نوعی توفیق است که نصیب هر کس نمیشود و خدا باید بندهای را دوست داشته باشد که خدمت در این گونه سازمانها را روزی او قرار دهد.