سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

92/11/29
1:0 ص

نویسنده: دکتر مسعود مظاهری تهرانی* روزنامه ایران، شماره 5570 به تاریخ 9/11/92، صفحه 14 (جامعه)

مشکل کودکانی که از پدر خارجی و مادر ایرانی متولد می شوند و کم کم بدون هویت ایرانی در کشور رشد کرده و بزرگ می شوند از ابعاد مختلف قابل بررسی است. شاید بتوان از بعد حقوقی و جرم شناسی رابطه معناداری بین میزان ارتکاب جرم و جنایت با این کودکان که هم از گرمای محبت مادر و هم از داشتن هویت شخصی محروم اند، پیدا کرد.فقدان شناسنامه از مسائلی است که حق دسترسی همگانی به آموزش را محدود کرده است. متاسفانه در این زمینه، آمارهای متفاوتی موجود است و می توان از میان آن ها این مطلب را استنباط کرد که حدود 100 هزار کودک بی شناسنامه در جامعه زندگی می کنند؛ کودکانی که به طور عمده از مادر ایرانی و پدر افغانی یا عراقی به دنیا آمده اند.

نداشتن شناسنامه زمینه را برای بروز رفتارهای معارض با قانون و ورود به حوزه های خشونت و جرم فراهم می کند. شاهد مشخص برای افزایش کودکان بی شناسنامه و محروم از آموزش را می توان تعداد رو به رشد کودکان کار و خیابان دانست. این افراد اغلب فاقد هویت و شناسنامه هستند و متاسفانه مسئولان اجرایی، به دلیل خلاء قانونی یا خلاء اجرایی نتوانسته اند به خوبی پاسخگوی این قضایا باشند. بویژه این که این مشکل، در شهرهای مناطق مرزی کشور در حال افزایش است.این کودکان متاسفانه از هیچ گونه حقوق قانونی و شهروندی برخوردار نیستند و بستر جرم برای آنان فراهم است. رها کردن زنان ایرانی با چند فرزند و بدون شناسنامه، پایبند نبودن به خانواده و محروم شدن فرزندان از تحصیل از جمله پیامدهای ناآگاهی و ازدواج های غیر قانونی با اتباع خارجی است.
    نخستین مساله ای که جامعه با آن روبه رو است نبود امکان ورود کودکان بدون شناسنامه به مدرسه است به عبارت دیگر این کانون از سوی جامعه به شکل ساختاری و ناخواسته مورد بی مهری اجتماعی قرار می گیرند و این بسترهای محیطی نامساعد و طرد کننده، ممکن است همانند موج موافق، قربانیان بدون فردا را به سوی کجروی و ناهنجاری های اجتماعی سوق دهد چرا که این کودکان از فرصت های برابر آموزشی و تربیتی نسبت به همسالان خود بی بهره اند. اعتیاد، تکدی‌گری، جیب بری و... از جمله بزهکاری هایی است که کوچه ها و خیابان های شهرمان برای کودکان بی هویت تدارک می‌بیند. فرزندان بی هویت و بدون شناسنامه در رقابت با همسالان طبقات بالاتر خود، درمی‌مانند، ناکام و تحقیر می شوند و در نهایت می‌بازند.
    این فرزندان شکست خورده و محروم از تحصیل، ارزش‌های هنجاری حاکم بر جامعه را نادیده می گیرند و برای جبران ناکامی خود و در رقابت برای دستیابی به پایگاه های ستایش برانگیز و جامعه پسند، خرده فرهنگ بزهکاری را تاسیس می کنند که نظام ارزشی آن درست نقطه مقابل نظام ارزشی جامعه است و فعالیت و رقابت در گروه های بزهکار برای آن ها ثمربخش است. نکته درخور توجه این که هر چقدر میزان معاشرت کودکان بدون هویت با بزهکاران زیاد تر باشد، احتمال بروز کجروی در این افراد بیشتر می شود، به عبارتی کج رفتاری یادگرفتنی است و در تعامل با مجرمان آموخته می شود. در واقع این کودکان آسیب دیده در سیکل معیوبی قرار می گیرند که به استمرار آسیب زایی جامعه می انجامد و به بازتولید این نابسامانی کمک می کند.
    این کودکان انزوا و ناکامی هایی را تجربه می کنند که از حقوق اولیه و بنیادی هر انسانی به دور است. خودآگاهی فرد نسبت به هویت و حقیقت وجودی خود و نیز شناخت و پیروی فرد از انتظارات و قواعد پذیرفته شده اجتماعی، سلامت زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه را تضمین کرده و از میزان ارتکاب جرایم و انحرافات اجتماعی و بروز آسیب‏ها‏ی اجتماعی می‏کاهد.هویت عبارت است از مجموعه ویژگی هایی که تعلق فرد را به یک مکان، محکم می کند و نظام ارزش های او را مشروعیت می بخشد. کودکان بدون شناسنامه که به حکم اجبار، عنوان کودکان بی هویت را یدک می کشند، هم آسیب زا و هم آسیب دیده هستند. این کودکان بی هویت و بی شناسنامه هیچ حقوق شهروندی، انسانی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برایشان در نظر گرفته نمی شود. در واقع بازماندن این کودکان از نخستین حقوق مدنی یا چرخه تحصیل، فرایند توانمندسازی آن ها را با اخلال مواجه می کند و نابرابری هایی که متوجه آنهاست را افزایش می دهد. نابرابری فرصت های آموزشی به عنوان عامل اصلی در ایجاد انزوای اجتماعی قابل تبیین است، به گونه ای که هرچه میزان نابرابری فرصت های آموزشی در میان کودکان بیشتر باشد، انزوای اجتماعی نیز تشدید می شود که پیامد ناخواسته آن احساس ناکامی و خشونت پراکنی و افزایش ناهنجاری های اجتماعی است.در واقع درصد قابل توجهی از کودکان خیابانی معلول شرایط نامناسب خانوادگی و از میان همین کودکان بی شناسنامه و فاقد هویت مشخص هستند؛ کودکانی که به طور ناخواسته و ناآگاهانه در معرض رفتارهای پرخطر قرار می گیرند. پس زمان آن فرا رسیده که سازمان های متولی به طور جدی تری در موضوع ازدواج زنان ایرانی با اتباع بیگانه و بویژه افغان ها وارد عمل شوند و از سوی دیگر جهت پیشگیری از هر گونه آسیب های احتمالی در جامعه پیشنهاد می شود نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی طرح اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی را تصویب کنند زیرا این طرح به فرزندان چنین ازدواج هایی این اختیار را می دهد که ایرانی باشند و از حقوقی که سایر ایرانیان بهره مندند برخوردار شوند.
    
    کودکانی که وجودشان ثبت نمی شود
     این کودکان در واقعیت وجوددارند اما بودنشان در هیچ جا ثبت نمی شود.آموزش نخستین رکن برای پیشرفت هر فردی است. آن ها از آموزش محروم می شوند پس پیشرفتی هم در کار نیست. آن ها عموماً یا به کارگری می پردازند یا دستفروشی می کنند. حاشیه نشین می شوند و محیط در چنین فضاهایی زمینه ارتکاب به جرم را در آنان افزایش می دهد. آن ها خواسته های برآورده نشده ای از دولت و جامعه ایرانی دارند. خود را با سایر مردم متفاوت می بینند و از طرفی احساس تعلق نیز به ایران ندارند. بنابراین شاهد افزایش آمار جرم و بزه در میان آنان خواهیم بود. با این همه جای بهزیستی در این میان خالی است. اگر این کودکان «بی سرپرست» باشند یا پس از طی پروسه ای رسماً «بد سرپرست» اعلام شوند و مسئولیتشان به دولت سپرده شود، آن وقت است که بهزیستی می تواند از آن ها حمایت کند.حتی بعضی از این بچه ها امروز مردان و زنانی هستند که خود، صاحب فرزند شده اند اما فرزندانشان هم مثل آن ها بی هویت مانده اند. فرزندانی که از این ازدواج ها متولد می شوند بدون شناسنامه و هویت هستند، اجازه ادامه تحصیل ندارند و به عنوان خطری برای آینده محسوب می شوند، زیرا فرزندان حاصل از این ازدواج ها بعضاً بیسواد هستند و این مساله افزون بر به وجود آوردن فقر فاحش در این خانواده ها، شهروندانی پدید می آورد که بی گمان به دلیل عدم بهره گرفتن از امکانات بهداشتی با مشکلات عدیده ای روبه رو خواهند شد.
     اغلب این کودکان پدرانی افغانی دارند که برای تثبیت وضعیت خود و داشتن حق اقامت در ایران اقدام به ازدواج با دختران ایرانی کرده اند، از این رو دولت از سال 85 این ازدواج ها را مشروط به تایید وزارت امور خارجه دانست و در همان سال مجلس برای سامان دادن به چنین ازدواج هایی که اغلب آن ها مشکلات و معضلاتی را برای زنان ایرانی و خانواده های آن ها به وجود می آورد طرح اصلاح قانون تعیین تکلیف تابعیت حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی را مطرح کرد که بالاخره این مساله به دلیل اهمیت موضوع یک فوریت آن در جلسه علنی مجلس به تصویب رسید و این طرح به فرزندان چنین ازدواج هایی این اختیار را می دهد که ایرانی باشند و از حقوقی که سایر ایرانیان بهره مندند برخوردار شوند.
     از آن جا که قانون مدنی افغانستان زنان خارجی را که به ازدواج مرد افغانی درآید افغانی می داند و تابعیت افغانستان بر زنان ایرانی تحمیل می شود از طرفی در قانون مدنی ایران زن پس از ازدواج به تابعیت خود باقی می ماند مگر این که بر اساس قانون دولت متبوعه، به واسطه ازدواج تابعیت مرد بر زن تحمیل شود نظیر قانونی که دولت افغانستان آن را پیش بینی کرده است.
     بر اساس بند 2 ماده 976 قانون مدنی ایران کسی که پدرش ایرانی است، ایرانی می ماند به عبارتی تابعیت ایرانی از طریق مادر به فرزندان متولد شده در ایران منتقل نمی شود، لذا فرزندان زن ایرانی دارای همسر بیگانه فقط در صورتی ایرانی محسوب می شوند که تا سن 18 سالگی در ایران بمانند. به طور عمده این ازدواج ها برای برخورداری از وضعیت ثابت اقامت در ایران مورد استقبال مهاجران است ومثلاً ازدواج افاغنه با زنان ایرانی و نبود تقید و تعهد آنان به سرپرستی خانواده و رها کردن همسر باعث بروز مشکلات فرهنگی، اجتماعی و بهداشتی در شهرها شده است.


مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
بهزیستی ، اخبار بهزیستی ، ficdsjd ، علی ربیعی ، بهزیستی پرس ، hofhv ficdsjd ، آسیب اجتماعی ، اعتیاد ، فقر ، متادون ، کمپ ، وزیر تعاون ، فقرزدایی ، رفاه اجتماعی ، aofhv ficdsjd ، ترک اعتیاد ، ربیعی ، قلی نیا ، مواد مخدر ، نقد بهزیستی ، همایون هاشمی ، کودکان کار ، کودکان خیابانی ، معلولان ، کودک آزاری ، کودکان کار ، مجلس شورای اسلامی ، دکتر قلی نیا ، شهرداری ، طلاق ، پیشگیری ، دیوان عدالت اداری ، داستانک ، درد ، حاشیه ، حقوق معلولان ، پزشک محوری ، جرم ، جک ، تغییر مدیر بهزیستی ، بودجه 93 ، بودجه بهزیستی ، انتصابات مدیریتی ، اس ام اس خنده دار ، اعتیاد زنان ، طنز ، زنان سرپرست خانوار ، سازمان بهزیستی ، ساماندهی کودکان خیابانی ، سیاست اجتماعی ، احمدی نژاد ، دکتر عزیزی ، سبد کالا ، لطیفه ، مدیریت بهزیستی ، مراکز بازتوانی ، مرگ 15 کودک ، مرکز توسعه پیشگیری ، کمیسیون اجتماعی ، فاطمه آلیا ، فکاهی ، صابری ، فحشا ، کمیسیون اجتماعی ، کودک خیابانی ، کودک کار ، مناسب سازی ، معلولیت ، مشایی ، کودکان خیابانی ، کودکان بی سرپرست ، کودکان معلول ، کور ، مشکلات بهزیستی ، مشکلات معلولین ، مصلحت‌اندیشی ، معصومه ابتکار ، معلول ، معلولین ، من یک روحانی هستم ، ناامیدی ، نابینا ، نارمک ، نارمک ، ناصر کاشانی ، نامه دویست تن از مددکاران اجتماعی ، نان یتیم ، ناهنجاری‌های ژنتیکی ، ناکارآمدی سازمانی ، نرگس پرستاری ، نظارت بر مهدها ، نظرات معلولین ، نفریه ، نقاشی ، همخانه ، همیار نوروزی ، وازدگی کارکنان ، وال استریت ، وبسایت های سازمان بهزیستی ، وبلاگ ، وجدان بیدار ، نمایندگان مجلس ، نوبت بهزیستی ، نورروز ، نیت بازدیدکنندگان ، هاشمی ، هدفمندسازی یارانه ها ، هدفمندی یارانه ها ، هزینه انتقاد ، هزینه ایاب و ذهاب ، هلال احمر ، همایش ملی ، مهد ستایش ، مهد سه ستاره ، مهد کودک ، کمربند ، کمیته امداد ، متولی حوزه اجتماعی ، مجلس ، کودکان بد سرپرست ، کودکان بهزیستی ، کمیسیون اجتماعی مجلس ، کنش سیاسی ، کودک بی‌سرپرست و بدسرپرست ، وظایف بهزیستی ، وعده های بهزیستی ، وعده های همایون هاشمی ، یارانه اعتیاد ، یارانه برگ مشاوره ، یارانه نگهداری ، یتیم ، یتیم خانه ، یک چلوکبابی بزنیم ، کار مفید ، کارتن خواب ، کارتن خوابی زنان ، کاندیدای دولت ، کاهش فقر ، کرامت انسان ها ، فراکسیون حمایت از حقوق معلولین ، فراکسیون دفاع از حقوق معلولین مجلس ، فرزند خواندگی ، فرزند معلول ، فرزندان بهزیستی ، فروش املاک و اموال مازاد ، فساد اقتصادی ، فساد سازمانی ، فساد مالی ، فعالیت انتخاباتی ، صرفه جویی اعتبارات هزینه ای ، ضعف مدیریت ، ضعف مدیریت بهزیستی ، طرح تکریم ارباب رجوع ، طرح رسیدگی به اموال مسئولان ، طرح همیاران ، علی لاریجانی ، علی کریمی ، غلو درمانی ، غنیمت خوار ، قالیباف ، قانون برنامه پنجم ، قانون جامع حمایت معلولان ، قانون حمایت از معلولان ، فاطمه دانشور ، فقر زدایی ، فقر و فحشا ، کهریزک ، کودکان بی شناسنامه ، فیلم ، قوه قضاییه ، کار جهادی ، کفش پاره ، مرکز نارمک ، مستمری ، مستمری بهزیستی ، مستند ، مراکز مشاوره ، مراکز نگهداری ، مردار ، مدیریت سبز ، مدیریت محیط زیست ، مدیریت نمایشی ، ماده 190 ، مال نامشروع ، ماه عسل ، مجید ابهری ، مجید رضازاده ، محرومیت زدایی ، محمود محمد زاده ، مددکار ، مددکاران اجتماعی ، مدیر بهزیستی ، مدیر کل ، گرسنگی ، گرسنگی و سیری ، گرمخانه ، گروه همیار ، گزینه های روی میز ، گمرک ، لایحه بودجه ، لبخند ، لبنان ، ستاد انتخاباتی ، سرقت ، سرقت از بیت المال ، سرما ، سریال آوای باران ، سعید شبستری ، سفرهای استانی ، سفیران طلایی ، سفیران طلایی بهزیستی ، سلامت جسمی ، سلامت روانی معنوی و اجتماعی ، سمینار درمانی ، سنگدل ، سهام دار شدن ، سو استفاده فصل پنج بودجه ، سواستفاده ، سوال از رییس سازمان بهزیستی ، سوره ماعون ، سوژه ، سونامی کودکان کار ، رسول طالبی ، رئیس سازمان بهزیستی ، رانندگی ، راه چمنی ، راهبردهای تحول آفرین ، راهکارها ، رفت و آمد معلولان ، روحانی ، روز پدر ، روزنامه ایران ، روسپی گری ، رویا احمدیان ، رییس آینده بهزیستی ، رییس جمهور ، زنان خودسرپرست ، زنان روسپی ، سید سعید آرام ، سید منتظر شبر ، سیستان و بلوچستان ، شب های ناامیدی ، شبه خانواده ، شبیه پدر ، شبکه معلولین ، شعار ، شعار درمانی ، شعر ، ساماندهی کودکان کار و خیابانی ، سازمان نظام روانشناسی ، زنان معلول ، زهرا نوپرست ، زیر ساخت ، سازمان بازرسی ، عاطفه ، عذرخواهی رئیس جمهور ، عراق ، عروسک ، عزیزی ، عصر خبر ، عقب‌ماندگان جسمی و حرکتی و ذهنی ، علمداری ، شهرداری تهران ، شهریه مهد کودک ، شهید ، شورای شهر ، شیرخوارگاه آمنه ، شکایت از رسانه ، شکایت حقوقی ، اعتیاد مردان ، اعتیاد کودکان ، افزایش حقوق ، افشاگری ، افکار عمومی ، اقدامات بهزیستی ، الگوهای ترک اعتیاد ، امام رضا ، امنیت شغلی ، امور اجتماعی ، انتصابات ، استانداری ، استخدام سه درصد معلولان ، اشتغال ، اشتغال فرزندان تحت سرپرستی بهزیستی ، اشتغال معلولان ، اصحاب حلقه ، اعتبارات استانی ، اعتراض ، آسیب نوظهور ، آسیب‌دیدگان اجتماعی ، آسیب‌های اجتماعی ، آقا میری ، آمار آسیب ها ، آمار غیر واقعی ، آموزش شهروندی ، آموزش و پرورش ، آیین نامه اجرایی ماده 190 ، ابوالحسن فقیه ، اتباع خارجی ، اتهام بهزیستی ،
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ